یه روز غمگین
سلام سلطان قلبم خوبی عزیز دلم؟ امروز حال مامانی خیلی گرفته اس آخه دو سه روز پیش یکی از همکارام در حین مأموریت تو یه تصادف کشته شد خیلی ناراحت شده بودیم امروز صبح هم مراسم تشیع بود حس میکنم یه چیزی روی قلبم سنگینی میکنه خدا یبه خانواده اش و ما که همکاراشیم صبر بده البته امروز یه خبر خوب هم هست امروز سالروز تولد شناسنامه ای خاله انیس هم هست خاله انیس توادت مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک. دیروز از اداره که برگشتم از توی حیاط صدای مامان جون جون رو شنیدم که می گفت نکن ، دست نزن سریع پریدم تو اگه داری دسته گل به آب میدی بغلت کنم دیدم مامان جون جون داره ناهار درست میکنه تو هم از فرصت استفاده کردی رفتی سراغ سطل زباله بغلت کردم و...
نویسنده :
مامانی
13:02